پارت ۷

یک هفته بعد
از زبان کوک:
خب فک کنم دیگه خوب ازش استفاده کرده باشم وقتشه ولش کنم بره دیگه نمیخوامش ولی اون تو این مدت به من وابسته شده امید وارم بتونه با این موضوع کنار بیاد و دمشو بزاره رو کولش و بره رد کارش وگرنه مجبورم با اینم مث بقیه رفتار کنم.....

_جونکوک

+هوم

_تو چرا باهام اینقدر سرد شدی نکنه دیگه دوسم نداری

+درست حدس زدی من همون موقع اش هم دوست نداشتم

_چ...چی خیلی شوخی بی مزه ای بود

+ولی من شوخی نکردم گرل دمتو بزار رو کولت و گورتو گم کن

_جونکوک اصن میفهمی چی داری میگی

+من دیگه جونکوک نیستم تو هم حق نداری منو به اسم صدا کنی گفتم برو من دیگه نمیخوامت(داد)

_ولی تو....

+ببین دختر جون مگه یادت رفته من کیم هااااا نگهبان اینو بنداز بیرون دیگه


ولی یهو اومد و محکم بغلم کرد

+هی چیکار می‌کنی

_من دوستت دارم لطفا جونکوک اینکارو باهام نکن

+از خر شیطون بیا پایین برووووو(داد)

_نه حتی اگه منو بزنی هر کاری هم کنی من فقط تو رو می‌خوام جونکوک منو از خودت جدا نکن من بهت عادت کردم لطفااااا(گریه)

+گریه نکن

_فقط بزار پیشت باشم همین

+فقط پیشم میمونی منو تو دیگه با هم نیستیم اوکی ؟

_باشه باشه فقط منو از خودت جدا نکن

+من جونکوک نیستم دیگه اربابم فهمیدی تو هم دیگه معشوقه من نیستی

_باشه(بغض)

+هوم خوبه من رفتم بالا بیا لباساتو از اتاقم بردار یه اتاق دیگه میگم برات آماده کنن

_باشه الان میام ارباب

+آفرین یاد گرفتی چجوری حرف بزنی

_.......

+خب دیگه بیا بردار وسایلتو

_بریم(بغض)
دیدگاه ها (۹۴)

پارت ۸

پارت ۹

پارت ۶

پارت ۵

وقتی بعد دعوا میخوای باهاشون کات کنی🖤نامجون: اوففف بسه بیا آ...

آبنبات تلخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط